رمان جین ایر آیا ما امروز با قهرمان رمان شارلوت برونته ارتباط برقرار می‌­کنیم؟

رمان جین ایر آیا ما امروز با قهرمان رمان شارلوت برونته ارتباط برقرار می‌­کنیم؟

 

رمان جین ایر (1847) توسط شارلوت برونته (1816-1855) نویسنده‌­ی انگلیسی تالیف شده است. این رمان، در عصر خود آکنده از ایده­‌های مذهبی و جنسیتی بود. اما، آیا می­‌توان ادعا کرد که جهان‌­بینی انسان در سده‌­ی بیست و یکم، تفاوتی با رویکرد کلاسیک ادبیات گوتیک سده­‌ی هجدهم ندارد؟

 

بیش از دویست سال از تولد شارلوت برونته می­‌گذرد. این بازه‌­ی زمانی نسبتا طولانی، نقدِ رمان جین ایر، را برای منتقدهای ادبی سخت‌­تر می‌­کند. مسأله این نیست که تا امروز، افراد زیادی در جهان این کتاب را خوانده‌­اند. شاید برخی این رمان را دوست داشته باشند، و برای عده‌­ای دیگر این­طور نباشد. یکی از پیچیدگی‌­های رمان برای خواننده­‌ی­ معاصر، قابل­اعتماد نبودن راوی داستان یا شخصیت جین است. گویا، راوی به‌­طور مستقیم با خواننده صحبت نمی‌­کند.

 

یکی از توانایی‌­های بارز شارلوت برونته، خلق یک راوی قابل­ اعتماد است. خواننده، فکر می‌­کند که جهان داستان را همانند راوی تصور می­‌کند. برونته در این داستان، خواننده را با ضمیر «تو» مورد خطاب قرار می‌­دهد. او به‌­طور مداوم، خواننده را به دیدن دنیای داستان، دعوت می‌­کند.

 

برای مثال، ما همراه با جین، اتاقی در مهمانخانه‌­ی جورج در میلکوت را «با نور چراغی نفتی آویزان از سقف» تصور می‌­کنیم. اما، فقط زاویه‌­ی دید جین اهمیت ندارد. برونته، ما را به عمق ذهنِ جین، و ظاهرا، روح او می­‌برد. حتی وقتی که نویسنده می­‌گوید «خواننده‌­ی عزیز، شما هرگز احساس من در آن لحظه را درک نخواهید کرد!»،

 

ما با قهرمان رمان همدردی می‌­کنیم. «اشک­‌های متلاطم، سوزان، و دردناکِ» جین نیز برای خواننده‌­ی داستان، واقعی به‌نظر می‌­رسند. دعاهای شخصیت رمان جین ایر، خالصانه درد و رنج این فرد را نشان می‌­دهند. برونته نیز به‌­وضوح، «ترسِ» جین را برای خواننده قابل ­درک می­کند. رب­بورنات، یکی از عضوهای گروه خوانش درباره‌­ی رمان جین ایر می‌­نویسد:

 

«البته، مسأله این است که شخص کتاب را بادقت بخواند و به‌­طور عمیق آن را درک بکند. به‌­یقین، فکر می­کنم رمان جین ایر، کتابی است که خواننده، ارتباط شخصی زیادی با آن برقرار خواهد کرد.»

خواننده در پایان رمان، تصور می­‌کند که به احساس مشترکی با شخصیت جین رسیده است. گویا، خواننده و قهرمان برونته، تجربه‌­های خود را با یکدیگر مخلوط کرده‌­اند، و هریک می‌تواند احساس دیگری را درک کند. بنابراین، این ایده، کمی عجیب به‌­نظر می­رسد که شاید خواننده­‌ی آن در سده‌­ی بیست و یکم نتواند به‌­خوبی شخصیت این رمان را درک کند.

 

موضوع این نیست که جین، یک راوی غیرقابل­‌اعتماد است، و اغلب­ اوقات، احساس­‌هایش را از خودش و خواننده­ مخفی می‌­کند. حتی با صرف­نظر از گفته‌­های او، جین، اغلب ادعای سیاه بودن ماست، یا تحسین­‌برانگیزی سنت جان را دارد. حتی وقتی که آقای راچستر می‌­داند که جین هیجان­زده است، او ادعای آرامش و بی­‌تکلفی می‌­کند.

 

نکته این است که جهانِ جین (و همین‌طور جهانِ شارلوت برونته) خارج از درک انسان قرن بیست و یکم است. با این­‌حال، این خواننده، دیگر نمی­‌تواند با قهرمان این رمان احساس همدردی بکند.یکی از بزرگترین مانع­‌های این کتاب برای خواننده­‌ی امروزی، موضوع مذهب است.

 

در رمان صحبت از ایمان جین به مسیح، و به‌­طور مشخص برخورد او با ترویج جان‌فشانانه‌­ی پسرعموی خود، سنت جان می‌­شود. در این­جا، به‌­سختی می‌­توان صداقت جین را ارزیابی کرد. آیا شخصیت رمان نیز همانند شارلوت برونته به انتقاد از مذهب و جامعه‌­ی آن زمان انگلستان می‌پردازد؟

 

آیا عمل­‌های شخصیت جین، گفته‌­های او در صفحه‌­های آغازین رمان را نقض می‌­کنند؟ آیا او بنابر ادعاهایش، خود را تسلیم ایده‌­آل­‌های مذهب مسیحیت می­‌کند؟ آیا عشق وفادارانه­‌ی او به آقای راچستر، برخلاف آموزه‌­های کلیسا درباره‌­ی ازدواج است؟ یا مجموعه­‌ی پیچیده‌­تری از رابطه‌­ها و کشمکش­‌های درونی در جریان است؟ آیا شخصیت بروکل­‌هارست، نماد انسان‌­های مذهبی آن زمان انگلستان است؟ یا برونته فقط یک انسان بد را به‌­تصویر کشیده است؟ آیا جهان‌­بینی سده­‌ی بیست و یکم به ما اجازه می­دهد تا جهانِ جین ایر را درک کنیم؟

 

پرسش آخر، مسأله‌­ی دیگری را مطرح می‌­کند: آیا ما در جایگاه قضاوت رمان جین ایر هستیم؟ آیا شخصیت جین ایر (یا شارلوت برونته) نیز مانند ما به مذهب نگاه می­‌کند؟ آیا افکار جین و نویسنده، برای خواننده­‌ی معاصر ملموس‌­تر است؟ به نظر شما، بحث درباره‌­ی جهان­بینی آن زمان با جین ایر یا شارلوت برونته چگونه پیش خواهد رفت؟

 

من، جین ایر را در حال باز کردن یک بطری نوشابه گازدار تصور می‌­کنم. (ممکن است اغلب ما تصور کنیم که او در دنیای معاصر از ترک آقای راچستر، اصلا ناراحت نخواهد شد.) شاید من کمی در تخیل­ام زیاده‌روی کرده باشم. اما، این خیال­پردازی، نشان­ده‌­ی نمونه‌­ی محتمل جین در عصر حاضر است. از این­رو، این شخصیت می­‌توانست در دنیای خارج از رمان، زندگی­ متفاوتی را تجربه بکند.

 

همچنین، من ملاقات با شارلوت برونته را نیز متصور می‌­شوم. ما امروزه، نویسنده­‌های زمان گذشته را تحقیر می‌­کنیم. ما، خود را دنیا دیده­‌تر از نویسنده‌­های زمان گذشته می­‌بینیم. زیرا، ما اکنون اطلاعات بیشتری درباره‌­ی تاریخ دین مسیحیت داریم. البته، شارلوت برونته نیز از نظریه‌­های فمنیستی مدرن، یا پساساختارگرایی بی­‌اطلاع بوده است. ما می‌­توانیم نقدهایی خارج از تصور او روی رمان جین ایر اعمال کنیم.

 

اما، برونته به‌­آسانی قادر به تغییر وضعیت است. این نویسنده‌­ی انگلیسی، در 1847 دری را به روی آینده گشود. (این که ما هنوز اثر او را می‌­خوانیم، گواه این ادعا است.) برونته در آن زمان، در جهان بغرنج و پیچیده‌­ای زندگی می‌­کرد. در آن زمان، رمزها و قانون‌­های نانوشته، و ساختار اخلاقی و خردمندانه‌­ی آن، فرهیخته‌­ترین افراد زمان ما را نیز سردرگم می‌­کند.

 

همچنین باید درنظر داشت که شارلوت برونته در هر سده، نویسنده‌­ای عجیب خواهد بود. او، نویسنده­‌ای با درک عمیق، ذکاوت و نبوغی ادبی بود. اما، اثرهای او نامتعارف نیز هستند: برونته به­‌طور عجیبی محافظه‌­کار است. او از کلیشه‌­های تکرارشونده­‌ی ادبیات گوتیک و ایده‌­آل‌­های مرد برجسته‌­ی بایرونی استفاده می‌­کند.

 

از سوی دیگر، برونته در ترسیم مشکل­‌های معلم­‌های سرخانه و تاکید روی ارزش کار زن­‌های تحصیل­کرده، مترقی است. در واقع، این نویسنده­‌ی زن، در محفل ادبی انگلستان جایی نداشت. اثرهای او، تفاوت عمده­‌ای با نویسنده­‌های مشهور آن دوران انگلستان همچون ویلیام تاکری (1811-1863) و چارلز دیکنز (1812-1870) داشت. در واقع، برونته، لندن را مکانی گناه­‌آلود و خطرناک توصیف کرده بود.

 

یکی از دوست­‌های شارلوت برونته به نام الن ناسی در 1834 به لندن سفر می‌­کند. شارلوت پس از بازگشت ناسی، نامه‌­ای به او نوشت و حیرت خود از بازگشت «بی‌­کم و کاست» دوستش را بیان کرد.از همه مهم‌­تر، رابطه‌­ی برونته با تاکری است. برونته به­‌خوبی نبوغ تاکری را درک می­کرد.

 

او، نسخه‌­ی دوم رمان جین ایر را به پاس رمان درخشان بازار خودفروشی (1847) به تاکری تقدیم کرد. متاسفانه، برونته هیچ­گاه متوجه نشد که تاکری همسر خود را در یک تیمارستان مخفی کرده است. (از این­رو، کتابی درباره‌­ی یک زن دیوانه در اتاق زیرشیروانی، خیلی برای تاکری مناسب نبود.) ملاقات برونته و تاکری نیز به­‌خوبی پیش نرفت.

 

شارلوت از دیدن نویسنده‌­ی ایده‌­آل خود، مات و مبهوت ماند. وقتی تاکری درباره‌­ی بوی سیگارها صحبت می‌­کرد، برونته از این برخورد او سرافکنده شد. تاکری متوجه نبود که صحبت‌­های او، شارلوت را به یاد صحنه‌­ای در فصل بیست و سوم رمان جین ایر می­‌اندازد. در این بخش از داستان، جین از بوی سیگار آقای راچستر هیجان­زده می‌­شود. 

 

سوتفاهم دیگری نیز در 1849، در یک مهمانی به افتخار برونته اتفاق افتاد. خواهرهای برونته در 1848 اعلام کرده بودند که رمان‌­های خود را با نام مستعار «کورر بِل» به‌­چاپ رسانده‌­اند. اما، شارلوت به اشتباه، این موضوع را تکذیب کرد. او، فقط پاسخ­‌هایی کوتاه و تند می‌­داد. وقتی دیگر مهمان‌­ها پرسیدند که آیا او زن‌­های جامعه‌­ی لندن را دوست دارد یا نه، با لحنی تند و عصبانی پاسخ داد: «هم آره و هم نه». عاقبت، تاکری مخفیانه مهمانی­ خود را ترک کرد، و به باشگاه خود رفت.    

 

آن تاکری، دختر این نویسنده­‌ی انگلیسی، بعدها از این مهمانی سخن می­‌گوید: «پس برونته همان نویسنده‌­ی زنی بود که با قدرتی ناشناخته باعث شده بود تمام لندنی‌­ها، کتاب‌­های او را بخوانند، درباره‌­ی آن­ها صحبت و فکر بکنند ... وقتی پدر من دست کمک خود را به سوی او دراز کرد، همه­‌ی ما خوشحال شدیم؛

 

چون گمان می‌­کردیم نابغه‌­ای مثل خانم برونته، نمی‌تواند به گرد پای پدرم هم برسد... و همه منتظر مکالمه­‌ای درخشان بین این دو نویسنده بودند که هیچ­گاه اتفاق نیفتاد.» این باعث دلگرمی است که می­‌دانیم هم‌­عصرهای برونته نیز همانند ما نمی‌­توانستند او را درک بکنند.      

پرفروش ترین محصولات

سبد خرید

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش