سیاست کجای زندگی ما قرار داد؟ آیا پیوند ما با سیاست ناگزیر است یا خودمان آن را ایجاد میکنیم؟ اگر سیاست و سیاست مداران نباشند، چه اتفاقی در زندگی ما میافتد؟ و آیا میشود بدون سیاست زندگی کرد؟
همهی اینها پرسشهایی مهم و بنیادی برای بخشی از مردم در دنیای مدرن هستند، مردمانی که معتقدند سرنوشتشان را میتوانند تغییر دهند و اسیر دست سرنوشت نیستند. کسانی که عتقدند محکوم به یک نوع زندگی و سیاست خاص نیستند. البته در تاریخ بشر اتفاق جدیدی است که عدهای فکر میکنند سرنوشت آنها دست حاکمان و پیش گویان و فال بینان با خبر از آینده نیست و خودشان با فعالیت و تلاش و کسب آگاهی و قدرت و ثروت میتوانند آن را رقم بزنند.
این عده به دایره قسمت وحکم ازلی باور ندارند و میکوشند خارج از این دایره، سرنوشت خودشان و جامعهای که در آن میزیند را عوض کنند و صد البته یکی از مهمترین ابزارهای مدرن ایجاد تغییر همانا سیاست است.
در این مطلب 3 کتاب مفید برای آشنایی شما با سیاست به شما معرفی میگردد.
۱- کتاب زندگی بدون سیاست – ریشههای سیاست هراسی در ایران از رحمان قهرمان پور
این کتاب ما را با یک پرسش اساسی و بنیادی روبرو میکند: آیا زندگی بدون سیاست ممکن است؟ به بیانی دیگر آیا میتوان در زندگی از کنار سیاست گذشت و کاری با آن نداشت؟ این همان پرسشی است که کتاب حاضر امیدوار است است در نهایت به خواننده کمک کند تا بتواند خود جوابی برای این سوال پیدا کند.
تلاش میکند نشان دهد ترس یا سرخوردگی از سیاست محدود و منحصر به کشور ما نیست و در جوامع دیگر هم وجود داشته است و دارد. علاوه بر این دو مقوله الزاما یکسان نیستند و دلایل یکسانی ندارند. ترس از سیاست اغلب در جوامع غیر دمکراتیک معنا دارد
چون هزینه حضور در سیاست و فعالیت سیاسی میتواند خیلی زیاد باشد در حالی که سرخوردگی از سیاست ممکن است در جوامع دمکراتیک و غیر دمکراتیک رخ دهد و اصلی ترین دلیل آن بی اعتمادی مردم به سیاستمداران و عمل نکردن سیاستمداران به وعدههای خود باشد.
2- کتاب فرا سیاست- درباره سیاست حقیقت نوشته آلن بدیو
در مقدمه مترجم انگلیسی در صفحات ابتدایی این کتاب آمده است: اولین کار بدیو فاصله گیری از فلسفهی سیاسی است. در مقابل او گفتاری موسوم به «فراسیاست» احتیار میکند. اگر فلسفه سیاسی معاصر شهره به بی طرفی و تامل انتقادی است، فراسیاست ابدا در پی نوعی مصونیت ایدئولوژیک برای خود نیست.
نمونهای از این رفتار ریاکارانه را در ایدئالیسم انقلابی کانت مشاهده میکنیم که با نفرت او از «افراط گرایان» انقلاب فرانسه پیوند خورده است. امروزه نمایش محض دموکراسی در پروژهی ریچارد رورتی به حیات خود ادامه میدهد. به باور بدیو فیلسوفان نیز مصون از انتخاب سیاسی نیستند،
مانند هر کسی دیگر از جمله همان مستخدمان دولت که لباس مبدل سیاستمدارانی را به تن کرده اند که درک شرمآورشان از افکار عمومی هر روز برای همه روشن تر میشود فراسیسات دستگاهی است برای حمله به تبختر قدیمی. فراسیاست از سرعناد با فلسفهی سیاسی، قصد دارد از حدود پذیرفته شدهی نظریهی سیاسی در گذرد و کنش فلسفی را سیاسی کند.
پس آنچه در ادامه در فراسیاست میآید ممجموعهای کنارهگیریهای تاکتیکی از همهی اشکالی بازنمایی سیاسی است. منبع الهام چنین عملی به وضوح لنین است. هرچند بدیو به جد میکوشد هر \یوندی از این دست را تعدیل کند. فراسیاست نه فقط علاقهای به روشها و وسایل دموکراسی پارلمانی ندارد،
بلکه کنش-تفکر ستیزهجویش به شکل حذب هم نمیتواند درآید. چشم انداز نامالوف «سیاست بدون حزب» در پرتو خضومت بدیو با بدیلهای اجتماعگرایانه مورد تاکید قرار گرفته است، همان شبکههای حمایتی خودکفای اقلیتی که پس از عقب نشینی کلان روایتها از زندگی مردم عادی موقتا جای آنها را میگیرند.
3- کتاب سیاست از ارسطو ترجمه حمید عنایت
سیاست را از روی ترتیب قدیم آن، به شش بخش تقسیم میکنند. یخش نخست شامل کتاب اول، درباره خانواده و تدبیر منزل و بندگی و مالکیت و زناشویی، بخش دوم شامل کتاب دوم، درباره نظریات افلاطون و نقد حکومتهای اسپارت و کرت و کارتاژ، بخش سوم شامل کتاب سوم،
دربارهی قانون اساسی و مسائل مربوط به آن، بخش چهارم شامل کتابهای چهارم و پنجم درباره انواع گوناگون دمکراسی، الیگارشی، جکهوری و یا حکومت حد وسط میان این دو، و علل انقلابات در حکومتها، بخش پنجم شامل کتاب ششم دربارهی روش تشکیل دموکراسیها، الیگارشیها و روش پایدار داشتن آنها، بخش ششم، شامل کتابهای هفتم و هشتم دربارهی حکومت کمال مطلوب.
بررسی دقیق کتاب سیاست نشان میدهد که همواری و پیوستگی لازم در مطالب آن وجود ندارد، گویی کتاب از گفتارهای گوناگونی فراهم آمده که قصد نویسنده گرد آوردند آن ها در یک مجموعه نبوده است از این رو مطالب مکرر در بخشهای سیاست بسیار دیده میشود، نویسنده پس از آنکه موضوعی را طرح میکند، یک باره، به شیوهی داستانهای مثنوی، نکتهی دیگری را پیش میکشد و رشتهی بحث را میگسلد